بردیا جونبردیا جون، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 22 روز سن داره
برسام جونبرسام جون، تا این لحظه: 7 سال و 10 ماه و 22 روز سن داره
مهرک جونمهرک جون، تا این لحظه: 6 سال و 2 ماه و 10 روز سن داره

هدیه ای برای تو

27 آذر 94 نوشتم :

یادگرفتی که حالابه جای آلالی بهم بگی عادله ... گرچه بهت گفته بودم دلم میخواد تا ابد صدام کنی آلالی ... صدام کنی آلالی .. که اگرزبانم لال به 50 سالگی رسیدم یادم بیاد که چطورتوبغلم بزرگ شدی ... اولین ترس از روبرو شدن با تو ... وبعد توی گستاخ قلبم روشکافتی وبهترین نقطه اش نشستی ...یادم بیاد که 24 ساله بودم که بدنیا اومدی ... که چطورمثل جوجه اردکها باهم تو حموم بازی میکردیم ... چطورباهم روتختم یا روی مبل با تمام وجود بالا وپایین می پریدیم ... وتورو، روی دستام به اوج میرسوندم وهلیکوپترمیشدی وازبالا،غربت پایینی هارو تماشا میکردی ... صدام کن آلالی ... که یادم نره با تو،چطور پرنده ی آزاد شعر فروغ بودم ... پرنده ای که روزنامه نمیخواند وقرض نداشت وآدم...
21 بهمن 1394

30 تیر 93 نوشتم:

ﮐﻮﭼﻮﻟﻮﯼ ﻋﺰﯾﺰﻡ ... ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺗﻮﯼ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﯾﮑﯽ ﺭﻭ ﺩﯾﺪﻡ ﺷﺒﯿﻪ ﺗﻮ ... ﻭ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺗﻮ ﺑﺎﺯﯾﮕﻮﺵ ... ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻣﺤﮑﻢ ﺩﺳﺘﺎﺷﻮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ... ﭼﺸﻤﺎﺵ ﺑﻪ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﻋﻘﺐ ﺑﻪ ﯾﻪ ﭘﯿﺮﺯﻥ ﺑﻮﺩ .. ﻭ ﺻﺪﺍﺵ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻋﺰﯾﺰ .... ﺩﺳﺘﺎﺷﻮ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﭘﯿﺮﺯﻥ ﺩﺭﺍﺯ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﻮﺩ ... ﻭ ﭘﯿﺮﺯﻥ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﮐﺎﺭﻭ ﮐﺮﺩ .... ﺍﻭﻥ ﺩﻭﯾﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻋﺸﻖ ﺩﺳﺘﻬﺎﯼ ﻇﺮﯾﻒ ﺳﻔﯿﺪ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮﺵ ﺭﻭ ﺗﻮ ﺩﺳﺘﻬﺎﯼ ﻏﺼﻪ ﺩﺍﺭ ﻭ ﭼﺮﻭﮎ ﭘﯿﺮﺯﻥ ﮔﺬﺍﺷﺖ ... ﺧﺎﻟﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﺍﻭﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﺯ ﺁﺳﻤﻮﻥ ﻋﺸﻖ ﺑﺎﺭﯾﺪ ... ﻭ ﺑﻐﺾ ﮐﺮﺩﻡ .... ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ... ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻭﻧﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﻦ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻦ .... ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺜﻞ ﻣﻦ ... ﻭ ﻣﺜﻞ ﺍﻭﻥ ﭘﯿﺮﺯﻥ ... ﻭ ﻣﺜﻞ ﺗﻤﺎﻡ ﺁﺩﻣﻬﺎﯼ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﯽ ﺍﺭﺍﺩﻩ ﭘﺎ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﮔﺬﺍﺷﺘﯿﺪ .... ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺭ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺑﺎﺷﯽ ﺗﻮﯼ ﺳﯿﺎﻫﯽ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﯽ ﺑﻐﺾ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ... ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻃﻌﻢ ﺣﻘﺎﺭﺕ ...
21 بهمن 1394

بعد از مدتها!

سلام بردیای عزیزم :) بیشتر از یک ساله که برات ننوشتم. خاله واقعا سال سختی برامون بوده. تو قد کشیدی و بزرگ شدی ... روز تولدت تو صفحه فیسبوکم نوشتم: " تو درخشان ترین و جوان ترین برگ ... بر شاخسار درختان بهاری" / 2 ساله ی زیبای من تولدت مبارک چون صفحه فیسبوکمو پاک کردم اینو برات اینجا نوشتم ... دیگه چند ماه دیگه سه ساله میشی عزیزم ... وقتی کم کم حرف زدی به من گفتی آله (خاله) / بعدش گفتی آله عاله (خاله عادله)/ بعدشم اسممو گذاشتی آلالی و با زیباترین لحن صدام میکنی. دلم میخواد همیشه اینطوری صدام کنی خب آلالی ... بذار از شیرین زبونی هات بگم ... به نمک میگی "مینی" / به درسته میگی "لُلُسته"/ به مهدیه می...
21 بهمن 1394
1